غزلی از رضا جمشیدی

حال ما مثل الفبای کلاس اولست

غصه هایش راحتی های کلاس اولست

دختری پایش برهنه و کنارش کاسه ای

سرنوشت تلخ سارای کلاس اولست

پیرمردی دستهایش پینه هایی سخت داشت

سرگذشت شوم  بابای کلاس اولست

نان که بابایم برایش شب نخوابی می کند

واژه ی آسان املای کلاس اولست

گوشه ای کز کردن و از عاشقی دم نزدن

آخرین تصمیم کبرای کلاس اولست

این درخت زرد و پژمرده که قد خمیده است

آن درخت سبز و زیبای کلاس اولست

فصل تابستان و مادر دار قالی می زند

«میم»کوچک،حرف رویای کلاس اولست

بچه ی اکرم که دیشب از مریضی جان سپرد

همکلاس سبز دنیای کلاس اولست

بودن و ماندن و خندیدن و بی غصه و غم

بهترین موضوع انشای کلاس اولست

از الف تا یای آخر حرف عشق تازه بود

آنچه شد عکس الفبای کلاس اولست