ادبیات بی صاحب کردی کلهری

*رضا جمشیدی

ادبیات کردی کلهری یا کرماشانی و یا جنوب،گستره وسیعی است که کرمانشاه ،ایلام،خانقین،بخشی از همدان و نیز لرستان را شامل می شود که خود نیز گویشها و لهجه های گوناگونی از جمله کلهری،لکی،کلیایی،یارسان،فیلی  و... دارد.ادبیاتی که نخستین شعر مکتوبش بر روی پوست آهویی در کردستان عراق کشف می شود تا بیانگر تاریخ کهن این ادبیات باشد و منظومه های دفاتر یارسان نیز موید این مدعاست.

این ادبیات،نامهای گران سنگی را نیز در درون خود پرورش داده است از شاکه و خان منصور گرفته تا غلامرضا خان ارکوازی،شامی کرماشانی،پرتو،احمد عزیزی،کیومرث قصری،سیدیعقوب ماهیدشتی،سیدصالح ماهیدشتی و دهها شاعر دیگر.

اما آنچه باعث نگارش این نوشتار شد نقدی است که بر برگزاری همایش ادبی «مولوی کرد» در سنندج دارم.همایشی که با توجه ویژه بر ادبیات سورانی،برای جوری جنس ، بخش کوچکی از ادبیات کردی کرمانشاه را نیز در ویترین خود جای داد تا بار دیگر پوزخندی تحقیر آمیز بر ادبیات ریشه دار اما بی صاحب کردی کلهری احساس کنیم.

من توهم توطئه ندارم و قصد ندارم متولیان فرهنگی استان را که اتفاقا از شهرهای ادبیات خیز استان برخواسته اند را به اهمال تعمدی در زمینه بی توجهی محض به ادبیاتی که ریشه در فرهنگ استان کرمانشاه و خاصه شهر کرمانشاه دارد متهم کنم.توهم توطئه ندارم که مثل عده ای بگویم برنامه ای طراحی شده که کُردیت را از کرمانشاه بگیرند و در این راه شمشیر را از رو برای ادبیات و فرهنگ کردی این استان بسته اند.اما بر این باورم که ضعف شدیدی که در برنامه های متولیان فرهنگی این استان از گذشته تاکنون مستولی گشته است به حدی ریشه دوانده است که دیگر کک کسی نمی گزد که زبان بومی،فرهنگ بومی و ادبیات غنی این دیار در حال نابودی است.سالهای سالست که هیچگونه برنامه ای در خصوص ادبیات بومی این استان و استان هایی که اشتراکات زبانی و فرهنگی با کرمانشاه دارند برگزار نشده است و با این رویه ای که متولیان فرهنگی در پیش گرفته اند نیز نباید منتظر معجزه ای در این خصوص باشیم و ای کاش به اندازه هول و هراسی که بابت برگزاری یک کنسرت پاپ به آنها دست می دهد ذره ای نیز برای میراث گذشتگانشان اهمیت قائل بودند (البته نباید از متولیان فرهنگی استان ایلام بخاطر برگزاری جشنواره هایی همچون«منال و ملیوچگ»و«شاکه و خان منصور»بگذریم که نشان از درک صحیح آنها از فرهنگ بومی و خواسته های جامعه دارد).

و در همین راستاست که می بینیم در همایش ادبیات کردی «مولوی کرد»سهم ادبیات پر سرمایه اما بی صاحب کردی کلهری آنقدر ناچیز است که کوچکترین دلخوشی و امیدواری در بین فعالان آن ایجاد نکرد و مصداق ضرب المثل معروف«حرمت امامزاده به متولی آن است»قرار گرفتیم زیرا وقتی متولیان فرهنگ این استان هیچ شناسنامه ای از شاعران و کتاب های چاپ شده در ادبیات کردی کلهری ندارند،وقتی متولیان فرهنگی استان ذره ای حرمت برای شاعران نامدار این ادبیات در برگزاری شعر کردی در حاشیه نمایشگاه کتاب قائل نمی شوند و از آنها دعوتی به عمل نمی آورند و دهها نمونه دیگر از این دست،نباید هم انتظار داشته باشیم که برگزار کنندگان همایش«مولوی کرد»به ادبیات این دیار ،نگاهی جدی داشته باشند.

مسلماً هر کسی که کوچکترین آشنایی با ادبیات کردی کرمانشاه و ایلام  داشته باشد هرگز نمی تواند از نامهایی چون جلیل آهنگرنژاد،سعید عبادتیان،رضا موزونی،ظاهر سارایی،فرهاد شاهمرادیان،امین شیرزادی،علی محمد محمدی،علیرضا خانی،علی سهامی،پرویز بنفشی،سامره ، شیردل ایلپور  و دهها نام صاحب اثر این مناطق بگذرد.آیا اگر برگزار کنندگان همایش مذکور ، جدیت و اهمیتی برای حضور شاعران این دیار قائل می شدند در نحوه اطلاع رسانی و دعوت از آنها تجدید نظر نمی کردند؟ آیا اگر آنها به فرض ناآشنا بودن با شاعران این دیار، از متولیان فرهنگی این استان درخواست اطلاع رسانی صحیح می کردند،اداره کل ارشاد استان اطلاعی از آمار کمی و کیفی شاعران این حوزه زبانی داشت تا به معرفی آنها جهت حضور در همایش مذکور بپردازد؟

بدون شک پاسخ هر دو سئوال خیر است .زیرا مسلم است که  هم، ادبیاتی های سوران زبان، به ادبیات حوزه جنوب به دید تفنن نگاه می کنند و کمترین اطلاعی از شاعران و آثار آنها ندارند و هم ادبیاتی های کلهر زبان نمی توانند ادعاهای پر طمطراق موجود در ادبیات سوران را تحمل کنند.

با این وجود ،دو مسئله پیش می آید-1-اگر حضور ادبیات کردی کلهری در این همایش ضروری بود پس چرا چهره های آشنا وبزرگان این ادبیات که هر کدام صاحب چندین اثر مکتوب هستند به این همایش دعوت نشدند ویا اطلاع رسانی در شأن آنها انجام نشد؟-2-اگر  جایگاهی برای این ادبیات قائل نیستید پس حق ندارید با حضوری حداقلی از این ادبیات،آن را به سخره بگیرید.

نگاه غیر جدی ادبیاتی های سوران به ادبیات کرمانشاه،قبل از اینها در جشنواره های شعر کردی رضوی و همایش های دیگرِ ادبی جلوه کرده بود و در این جشنواره نیز به عینه دیده شد و دیگر نیازی به نمونه های بیشتری نیست.

با تمام احترامی که برای دوستان صاحب نظرم قائل هستم اما باید بگویم که همواره معتقد به استقلال تاریخی،رسم الخطی و واژه ای برای کردی کرمانشاه هستم و برای این کار هم استدلال های خاص خودم را دارم زیرا در بسیاری از موارد،ظرفیت ها و ویژگی های خاص خودش را دارد که نمی توان به زور آن را هم ریشه و برادرخوانده حوزه دیگری دانست.

با این وجود،یک بار دیگر متولیان فرهنگی استان را در درجه اول و فعالان فرهنگی و ادبی این حوزه زبانی را در درجه دوم مقصر اصلی بلاتکلیفی و بی صاحبی این ادبیات غنی می دانم و امیدوارم که چشمان خواب آلود این دو گروه،هر چه زودتر از خواب غفلت بیدار شوند.